سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شیوا : بابا حرف نزنیا . بچه ام الان خوابیده . اگه بیدار بشه تو رو میزنه !!! بابا حرف نزن . بچه ام اگه گریه کنه می برمش بازار . آقا دزدا بگیرش بندازه آشغالی !!!

چهارشنبه 27/10/91 11:33 صبح - آخرین تغییر : [کشتی نجات ما] پنج شنبه 28/10/91 10:07 عصر

*رضا* ♥، *یاسمین بانو*، ... 6 فرد دیگر ... زهرا -شاپرک، کشتی نجات ما

آقا دزدا ؟؟؟ خاطرات دکتر بالتازار

 - قافیه باران

 - ?عشق پاک?

 سر سفره ی صبحانه : شیوا : عسل بریز تو کاسه ام . مادرش گفت : قربونش برم عشقه . شیوا : نه . من ماهم . ماه و ستاره !!!  خاطرات دکتر بالتازار


نوشته شده در  جمعه 92/9/29ساعت  10:30 عصر  توسط شیوای بابا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
***
***
//
*
*
*
*
***
*
*
*
[عناوین آرشیوشده]